- تاریخ ارسال : دوشنبه 23 تیر 1393
- موضوعات : دانستنی ,
- بازدید : 12604 مشاهده
DSM-5 از سه بخش تشکیل شده است:
بخش 1: مقدمهای بر DSM-5است که اطلاعاتی را در مورد چگونگی استفاده از کتابچه راهنما به افراد میدهد.
بخش 2: طبقات تشخیصی را بر اساس ساختار تجدیدنظر شده مطرح میکند.
بخش3: مواردی را که نیازمند تحقیقات بیشتر ، قبل از استفاده از آنها به عنوان یک اختلال رسمی هستند، مشخص میکند و همچنین فرمولبندی فرهنگی، واژه نامه، اسامی افراد دخیل در تهيه DSM-5 و سایر اطلاعات را بیان میدارد.
دو تغییر عمده محتوایی در DSM-5
الف) حذف سیستم چندمحوری :
DSM-5 به سمت حذف محورها گام برداشته است و به ترکیب محورهای Iو II وIII با نمادهای جداگانه برای عوامل روانی –اجتماعی (که قبلاً محور IV بود) و ناتوانی (که قبلاً روی محورV بود) پرداخته است.
ب) ترتیب فصول SM-5 ، بيست فصل خواهد داشت
که فصول بر اساس ارتباطشان با یکدیگر بازسازی شدهاند. در این ارتباطها مواردی چون شباهتها در آسیبپذیری بین اختلالات و ویژگیهای علایم مربوط به اختلالات لحاظ شده است. این تغییرات همتراز با تغییرات سازمان جهانی بهداشت (WHO) و طبقه بندی بین المللی بیماریهای نسخه 11 (ICD-11) است و انتظار میرود این تغییرات، باعث تسهیل و بهبود ارتباطات بین این طبقهبنديها شود.
طبقات تشخیصی
DSM-5- 1. اختلالات عصبی- رشدی Neurodevelopmental
شش دسته اختلالات شامل اختلالات رشد عقلانی، اختلالات ارتباطی، اختلالات طیف اوتسیم، اختلال بیشفعالی/ كمبود توجه، اختلالات یادگیری و اختلالات حركتی در این طبقه قرار میگیرند كه در هر یک از این دستهها اختلالات زیادی گنجانده شده است؛ برخی از این اختلالات نظیر اختلال آوایی (Voice Disorder)، اختلال ارتباط اجتماعی(Social Communication Disorder)، اختلال زبانی خاص ((Specific Language Impairment و پیدایش دیرهنگام زبان، تشخیصهای جدیدی هستند كه در DSM-IV وجود ندارند، علاوه براین اختلالاتی مانند اختلال زبان بیانی، اختلال مختلط زبانی دركی- بیانی ( (Mixed receptive-expressive language disorder در راهنمای جدید حذف شدهاند.
اختلالاتی كه در این طبقه قرار میگیرند در DSM-IV، در طبقه تشخیصی “اختلالاتی كه برای نخستین بار در شیرخوارگی، كودكی یا نوجوانی تشخیص داده میشوند” و “اختلالات اضطرابی” قرار داشتند. اختلالات ارتباطی دوباره سازمان بندی شده اند و شامل اختلال ارتباط اجتماعی به علاوه دو طبقه تشخیصی اختلال زبانی-تکلمی و اختلال بیانی است. این طبقه ها هرکدام شامل زیرمجموعه هایی مناسب برای پوشش تمام 7 اختلالی که قبلاً برای این طبقه تشخیصی فرض میشده است (تکلم غیرمنتظره، اختلالات تکلمی خاص، اختلال ارتباط اجتماعی، اختلال آوایی، اختلال درکی – بیانی، اختلال حرکتی گفتار، اختلال سلیسی آغاز شده در کودکی).
اختلالات یادگیری به اختلالات یادگیری اختصاصی تغییر پیدا کرد و انواع قبلی اختلالات یادگیری (Dyslexia, Dyscalculia, and Disorder of Written Expression) دیگر توصیه نمیشوند. در عوض نوع اختلال یادگیری در تشخیص ذکر خواهد شد.
پیش نویس ارایه شده از طرف کارگروه neurodevelopmental طبقه جدیدی را که اختلالات طیف اوتیسم خوانده میشوند و میتوانند تعدادی تشخیص را که قبلاً جدا از هم بودند متحد کنند توصیه میکند، این اختلالات شامل اختلال اوتیسم، اختلال آسپرگر، اختلالات فرساینده کودکی و اختلالات نافذ رشد که به گونهای دیگر طبقهبندی نشده اند، میباشد.
اختلالات طیف اوتیسم (ASD) گروه اختلالات عصبی رشدی است که در معیارهای تشخیصی مرتبط به کمبود در ارتباطات و اجتماعی شدن و علاقه محدود و رفتارهای تکراری همپوشی دارند. بحث در خصوص تفاوت بین اختلالات شامل در طیف بحثی قدیمی است و ناكامي در پیدا کردن تداومی در تفاوت بین این اختلالات، حذف مرزهای مجزا و جدا از هم را توصیه میکند، اما در عوض باید پیوستاری در شدت علایم وجود داشته باشد.
همچنین فقدان مشخص کنندههای بیولوژیکی برای این اختلالات، مجادلات بیشتری را در باب تمایزهای معتبر بین زیر مجموعه ASD ایجاد میکند.
در پیش نویس اظهار شده است که علایم این چهار اختلال به صورت طیفی از خفیف تا شدید ، به جای تشخیص ساده بله/ خیر برای یک اختلال خاص بروز میکند. معیارهای تشخیصی پیشنهاد شده برای اختلالات طیف اوتیسم محدودهای از شدت را به گونه ای که وضعیت رشد کلی فرد را در زمینه ارتباطات اجتماعی و دیگر رفتارهای شناختی و حرکتی مرتبط توصیف میکند. با این تغییر جدید و اساسی ممکن است که افراد با شدت کمتر علایم، دیگر تشخیص مشخصی دریافت نکنند.
تغییر دیگر در مورد نرخ شیوع و وقوع ASD ها خواهد بود. با ارایه علایم تشخیصی محدودتر، کودکان کمتری واجد معیارهای تشخیصی برای اینگونه اختلالات خواهند بود. از دیگر تغییرات در این طبقه تشخیصی میتوان به افزودن معیار “ADHD جای دیگر طبقهبندی نشده” اشاره کرد.
2. اختلالات اسكیزوفرنی و سایر اختلالات سایكوتیك
schizophrenia and other psychotic disorder
در این طبقه اختلالاتی قرار گرفتهاند كه در DSM-IV تحت عنوان طبقه تشخیصی اسكیزوفرنیا و سایر اختلالات سایكوتیك قرار داده شدهاند. قرار گرفتن اختلال شخصیت اسكیزوتایپی در این طبقه و حذف انواع فرعی اسكیزوفرنی (مانند پارانویید یا آشفته) مهمترین تغییرات این طیقه این راهنما نسبت به DSM-IV است. علاوه براین، دو اختلال پیشنهادی در این طبقه قرار گرفتهاند كه اختلال نخست علایم سایكوز خفیف و اختلال دوم كاتاتونیا (هم به عنوان یك اختلال مجزا با نام اختلال كاتاتونیك مرتبط با وضعیت پزشكی عمومی ناشناخته و هم به عنوان تصریح كنندهی كاتاتونیا كه در طیف وسیعی از اختلالات میتواند روی دهد) است.
در ادامه معيارهاي تشخيصي نشانگان ريسك سايكوز را شرح ميدهيم. معیارهای پیشنهادی برای نشانگان ريسك سايكوز/Risk syndrome psychosis الف) علایم مشخصه: حداقل یکی از موارد زیر درشكلي ضعيف با واقعیت سنجی سالم، اما با شدت و یا تناوب کافی، به طوری که بیش از حالت هنجار است:
(i) هذیان (ii) توهم (iii) گفتار نابسمان
ب) تناوب/ رواج: علایم معیار الف باید در طی ماه گذشته و با تناوب حداقل یک بار در هفته در ماه گذشته حضور داشته باشند.
ج) پیشرفت: علایم معیار الف باید در طی سال گذشته آغاز و یا بدتر شده باشند.
د) پریشانی/ ناتوانی/ جستجو برای درمان: نشانه ها به اندازه کافی پریشان کننده و یا ناتوان کننده برای بیمار و یا دیگران هستند که منجر به جستجوی کمک میشود.
ه) علایم سایکوز خفیف توسط دیگر تشخیصهای DSM-5 بهتر توجیه نمیشود.
و) معیارهای بالینی برای هرگونه اختلال سایکوتیک DSM-5 هرگز مشاهده نشده باشد.
3. اختلالات دوقطبی و اختلالات مرتبط با آن Bipolar and related disorders
طبقهی تشخیصی اختلالات خلقی DSM-IV در راهنمای جدید به دو طبقهی مجزای اختلالات دو قطبی و اختلالات مرتبط با آن و اختلالات افسردگی تقسیم شده است. طبقهی تشخیصی اختلالات دوقطبی و اختلالات مرتبط با آن به عنوان سومین طبقهی تشخیصی و یك طبقهی جدید شامل اختلالاتی نظیر اختلال دو قطبی نوع I، نوع II و اختلال خلق ادواری است.
4. اختلالات افسردگیDepressive disorder
اين طبقه شامل اختلالاتی نظیر اختلال خلق نامنظم مخرب، اختلال افسردگی اساسی/ دورهی واحد، اختلال افسردگی اساسی/ عود كننده و افسرده خویی است.
مهمترین تغییر در این طبقه اضافه شدن دو اختلال جدید است که عبارتند از:
الف) اختلال افسردگی/ اضطراب مختلط (mixed anxiety/depression disorder):
وجود سه یا چهار علامت از افسردگی اساسی [باید شامل خلق افسرده یا فقدان لذت باشد] كه با آشفتگی اضطرابی همراه باشد.
این علایم حداقل 2 هفته طول میكشند و به صورت همزمان رخ میدهند.
ب) اختلال ملال پیش از قاعدگی (premenstrual dysphoric disorder): این اختلال در DSM-IV به عنوان یكی از “اختلالات افسردگی كه به گونهای دیگر طبقهبندی نشدهاند” گنجانده شده است، اما در راهنمای جدید به عنوان یك اختلال مجزا كدگذاری میشود.
در DSM-IV دوره خروج از سوگ ، افسردگی به حساب نمیآمد. اما اشاره شده بود که اگر این دوره بیش از 2 ماه بعد از دست دادن فرد موردعلاقه ادامه یابد، تشخیص داغدیدگی از افسردگی اساسی پیچیده میشود.
در پیش نویس انتشار یافته از DSM-5 خروج از سوگ از تبصره ويژه برای دوره افسردگی اساسی حذف گردیده که این حرکت موجب انتقاداتی شده است. منتقدان استدلال میکنند که حذف کردن معیار خروج از سوگ موجب بیمارگون کردن واکنش داغدیدگی هنجار میشود و ممکن است منجر به درمانهای دارویی نامناسب شود.
5. اختلال بينظمي مخرب خلق Disruptive mood dysregulation disorder در DSM-5 این تشخیص به کودکانی اطلاق خواهد شد که تحریکپذیری مداوم و رفتارهای مکرر طغیان را 3 یا بیشتر از 3 بار در هفته و به مدت بیش از 1 سال نشان میدهند.
این طبقه تشخیصی به دلیلی نگرانیهای بالقوه در مورد افزایش تشخیص اختلال دوقطبی در کودکان به وجود آمده است. در مورد دوره شیدایی و نیمه شیدایی نیز معیارA تجدید نظر شده است و افزایش انرژی/ فعالیت به عنوان علامت اصلی مطرح گردیده است.
6. اختلالات اضطرابی Anxiety disorder
این طبقه در DSM-IV نیز با همین نام قرار دارد. اما تفاوتی كه وجود دارد این است كه بسیاری از اختلالاتی كه در DSM-IV تحت عنوان اختلالات اضطرابی مطرح شدهاند در راهنمای جدید در بین طبقات مجزای اختلالات اضطرابی، اختلالات وسواسی- عملی و اختلالات مرتبط با آن، اختلالات مرتبط با سانحه و عوامل تنشزا ، توزیع شدهاند. مهمترین تغییراتی كه در این طبقه در DSM-5 ایجاد شده است، حذف اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و اختلال وسواسی- عملی (OCD) و قرار گرفتن آنها در یك طبقهی تشخیصی مجزا است. علاوه بر این اختلالاتی نیز به این طبقهی تشخیصی اضافه شدهاند؛ همانند اختلال اضطراب جدایی است كه در DSM-IV تحت عنوان “سایر اختلالات شیرخوارگی، كودكی یا نوجوانی” قرار گرفته است و در اینجا تبدیل به یك اختلال مجزا شده است.
اختلال اضطراب جدایی برای اولین بار در DSM-III-R مطرح شده بود، مهمترین تفاوت بینDSM-III-R و DSM-5 این است که تداوم نشانگان در DSM-5 برای حداقل چهار هفته برای تشخیص اختلال لازم دانسته شده است، در حالیکه در DSM-III وDSM-III-R ، دو هفته را برای این مدت کافی دانستهاند.
متن تجدید نظر شده DSM-IV-TR اختلال اضطراب جدایی را جزء اختلالات دورهی شیرخوارگی کودکی و نوجوانی آورده است. تغییر دوم اضافه شدن آگورافوبیا به عنوان یك اختلال مجزا است كه این تشخیص نیز در DSM-IV به عنوان حالتی كه تنها در بستر اختلال وحشتزدگی (پانيك) روی میداد (حملهی وحشتزدگی با آگورافوبیا یا آگورافوبیا بدون سابقهی حمله وحشتزدگی) شناخته میشد.
دیگر تغییرات این طبقه عبارتند از:
-- آگرو فوبیا: مدت زمان استمرار معیارها تغییر یافته است ( از “استمرار حداقل به مدت شش ماه” به ” حضور ترس، اضطراب یا اجتناب به طور معمول به مدت 6 ماه یا بیشتر”). -- اختلال اضطراب فراگیر: تعداد علایم فیزیکی مرتبط از شش مورد به دو مورد کاهش یافته است.
-- فوبیای خاص: مدت زمان استمرار معیارها تغییر یافته است (از “استمرار حداقل به مدت شش ماه” به ” حضور ترس، اضطراب یا اجتناب به طور معمول به مدت 6 ماه یا بیشتر”). -- اختلال اضطراب اجتماعی (فوبیای اجتماعی): مدت زمان استمرار معیارها تغییر یافته است (از “استمرار حداقل به مدت شش ماه” به ” حضور ترس، اضطراب یا اجتناب به طور معمول به مدت شش ماه یا بیشتر”).
-- افزودن معیار اختلال اضطرابی جای دیگر طبقه بندی نشده.
--افزودن معیار برای اختلال اضطرابی مرتبط به دیگر شرایط پزشکی.
--افزودن معیار برای اختلال اضطرابی ناشی از مواد.
7. اختلالات وسواس فكري/ عملی و اختلالات مرتبط با آن OCD and related disorders این طبقه از طبقهی اختلالات اضطرابی DSM-IV جدا شده است. و شامل اختلالاتی است كه در DSM-IV تحت عنوان اختلالات اضطرابی، اختلالات شبهجسمی و اختلالات كنترل تكانه كه به گونهای دیگر طبقهبندی نشدهاند، مطرح شده است.
از مهمترین اختلالات این طبقه میتوان به اختلال وسواسی- عملی، اختلال بدشكلی بدن، اختلال انباركردن، اختلال كندن مو (trichotillomania) و اختلال كندن پوست اشاره كرد. در DSM-IV احتکار به عنوان یکی از معیارهای شخصیت وسواسی_ اجباری (OCPD)ذکر شده است. بر اساس DSM-IVزمانی که احتکار مفرط باشد متخصصین باید تشخیص OCD را بگذارند و اگر معیارها برای هر دو اختلال OCPDو OCDدیده شد باید هر دو تشخیص را بگذارند. اگرچه به نظر میرسد احتکار اجباری اغلب از دیگر اختلالات نورولوژیکی و روانپزشکی، از جمله OCPDو OCDمجزا است. اگرچه در DSM-IV به صراحت بیان نشده اما زمانی که احتکار شدید باشد میتوان آن را از نشانههايOCDبه حساب آورد.
این نكته میتواند زمانی که تنها احتکار وجود دارد و دیگر علایم OCDوجود ندارد ، برای تشخیصOCD بحثانگیز باشد و بالينيگر را دچار مشكل كند. بنابراین در DSM-5 اختلال احتکار را به عنوان اختلالی مجزا از اختلال وسواس فکری- عملی قرار دادند که ویژگی هاي آن به قرار زیر است:
· تشخیص OCD به عنوان شرایط همبود (تقریباً در 20% موارد) ممکن است وجود داشته باشد اما این همبودی شایع نیست. همبودی اختلالات خلقی و اضطرابی با این اختلال شایعتر است.
· ترس از دست دادن چیز های مهم ممکن است از نظر عملکردی شبیه وسواس فکری باشد.
· افکار، تصاویر یا تکانههای ناخوانده، ناخواسته و متناقض که به طور فعال مقاوم باشد، مشاهده نمیشود.
· اجتناب از دورانداختن چیزها که ممکن است از نظر عملکردی شبیه وسواس عملی باشد.
· احتکار از نظر بالینی در این بیماران آشکارا وجود دارد، این احتکار در نتیجه يك نياز عاطفي يا واقعي نیست.
· احتکار اگر همبود باOCD باشد، احتکار نسبت به دیگر علایم OCD ثانویه نیست.
· تقریباً در یک سوم موارد وجود تشخیص OCPD محتمل است. هرچند زمانی که معیارهای احتکار مستثنی شوند، بیماران مبتلا به اختلال احتکار بیشتر از مبتلایان به دیگر اختلالات اضطرابی تشخیص OCPD دریافت نمیکنند.
· وجود دیگر اختلالات شخصیت به جز OCPD شایعتر است.
· این افراد نسبت به بیماری خود بینش ضعیف دارند. · احتکار میتواند به خصوص در مراحل ابتدایی همخوان با خود باشد. این افراد احتکار را مشکل نمیدانند و درصدد جستجوی کمک بر نمیآیند، به طوری که دیگران برای در مان آنها پافشاری نمیکنند.
· علایم این بیماران ثابت است اما در طول زمان بدتر میشود.
· شیوع اين اختلال در حدود 2% تا 5% است.
· این اختلال 50% به طور ژنتیکی در بزرگسالان دیده میشود.
· اختلال در پردازش اطلاعاتی در زمینه های تصمیمگیری، طبقه بندی، سازماندهی، مشکلات در حافظه وجود دارد. این افراد باورهای نادرستی درباره تملک اشیاء دارند.
· پاسخ به درمان این اختلال ضعیف تا متوسط است.
8. اختلالات مرتبط با ضربه و عوامل تنشزا Trauma and stressor related disorder این طبقه اختلالاتی را دربرمیگیرد كه در DSM-IV تحت عنوان اختلالات اضطرابی و اختلالات انطباقی مطرح شدهاند.
اختلال دلبستگی واكنشی (كه در DSM-IV در طبقهی اختلالاتی كه برای نخستین بار معمولاً در شیرخوارگی، كودكی یا نوجوانی تشخیص داده میشوند، قرار دارد)، اختلال استرس پس از سانحهی حاد، اختلالات انطباقی و اختلال استرس پس از سانحه از مهمترین اختلالات این طبقهی جدید هستند.
از نكات جالب توجه در این طبقه میتوان به اضافه شدن اختلالی با عنوان اختلال استرس پس از سانحه در كودكان پیش دبستانی اشاره نمود. به رغم آنكه محققان و متخصصان از مدتها پیش پذیرفته بودند كه كودكان و نوجوانان نسبت به رویدادهای استرسزا حساس هستند، اما تا همین اواخر فرض میشد كه واكنش كودكان نسبت به رویدادهای آسیبزا بیشتر نشان دهندهی واكنشهای انطباقی كوتاه مدت است و تا سال 1987 و زمان انتشار DSM-III-R وجود این اختلال در كودكان و نوجوانان پذیرفته نشده بود (دیویس و سیگل، 2000).
بر این اساس اضافه شدن این اختلال جدید میتواند نشان از شیوع بالای مواجهه با رویدادهای آسیبزا در كودكان و تأثیرات مخرب این ضربهها بر سیر تحولی آنان به عنوان گروه سنی آسیبپذیر باشد.
9. اختلالات تجزیهای Dissociative disorder
اختلالات تجزیه ای در DSM-IV طبقه تشخيصی با همین نام را به خود اختصاص دادهاند و شامل اختلالاتی نظیر مسخ شخصیت/ مسخ واقعیت، یادزدودگی تجزیهای و اختلال هویت تجزیهای است. این طبقهی تشخیصی در مقایسه با DSM-IV، تغییر نسبتاً كمی داشته است و تنها تغییر چشمگیر در این طبقه حذف اختلال گریز تجزیهای است.
10. اختلالات نشانه هاي بدنی Somatic Symptom Disorders
این طبقه تشخیصهایی را دربرمیگیرد كه در DSM-IV تحت عنوان اختلالات شبهجسمی قرار گرفتهاند. این طبقهی تشخیصی شامل 7 اختلال است كه از مهمترین آنها میتوان به اختلال علایم بدنی پیچیده، اختلال علایم بدنی ساده، اختلال اضطراب بیماری و اختلال عصب شناختی كاركردی (اختلال تبدیلی) اشاره كرد؛ از آنجایی كه اختلال جسمانی كردن، خودبیمارانگاری،ميگنا دات آي آر، اختلال شبه جسمی نامتمایز و اختلال درد، مشخصههای عمومی مشتركی دارند (یعنی علایم بدنی و تحریفهای شناختی) در اینجا تحت عنوان یك اختلال با نام اختلال علام بدنی پیچیده مطرح شدهاند. علاوه بر این اختلالات ساختگی كه در DSM-IV به صورت طبقهای مجزا قرار دارند، در DSM-5 در زیرمجموعهی اختلالات علایم بدنی قرار گرفته است.
اختلال تبدیلی به نشانگان عصب شناختي كاركردي Functional Neurological Symptoms)) تغییر نام داده شده است.
11. اختلالات تغذیه و خوردن Feeding and eating disorder اختلالات تغذیه و خوردن شامل تشخیصهایی هستند كه در DSM-IV تحت عنوان اختلالات خوردن قرار گرفتهاند. هرزهخواری، اختلال نشخوار، بیاشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی از مهمترین اختلالات این طبقه هستند.
مهمترین تغییر صورت گرفته در این طبقه اضافه شدن اختلال پرخوری به عنوان یك تشخیص قابل كدگذاری است؛ علاوه بر این تغییر نام این طبقه به منظور منعكس كردن شمول اختلالات تغذیهای (مانند هرزهخواری و اختلال نشخوار) در این طبقه انجام گرفته است كه در DSM-IV تحت عنوان “اختلالاتی كه برای نخستین بار معمولاً در شیرخوارگی، كودكی یا نوجوانی” تشخیص داده میشوند، مطرح شدهاند.
در DSM-5 تجدید نظرهایی در معیارهای تشخیصی اختلالات خوردن (Eating Disorder) به منظور کاهش تشخیص ED NOS و افزایش دقت در گروههای تشخیصی مطرح شده، اعمال گردیده که این تغییرات عبارتند از :
بی اشتهایی عصبی:
حذف معیار آمنوره شدن در مورد زنان.
· پراشتهایی عصبی تکرار دورههای راجعه پرخوری و رفتارهای جبرانی نامتناسب از دوبار در هفته به یک بار در هفته در طی سه ماه گذشته کاهش یافته است.
· اختلال پرخوری تجدید نظر چشمگیر در طبقه اختلالات تغذیه و خوردن به رسمیت شناختن اختلال پرخوری (Binge Eating Disorder) به عنوان اختلالی مشخص شده است که معیارهای تشخیصی آن به شرح زیر است:
الف) دورههای راجعه از پرخوری که با هر دو مورد زیر مشخص میشوند:
1. خوردن، در دورههای زمانی منفصل (به طور مثال هر دوره دو ساعت) و مقدار غذایی مشخصاً بیشتر از مقدار غذایی است که اکثر مردم در دورههای زمانی و موقعیتهای مشابه میخورند.
2. احساس عدم کنترل بر خوردن در طی دورهها (به طور مثال فرد احساس میکند نمی تواند خوردن را متوقف کند یا کنترلی بر اینکه چه میخورد و چه مقدار میخورد ندارد).
ب) دوره های پرخوری با سه مورد (یا بیشتر) از موارد زیر مرتبط است:
1. غذا خوردن با سرعت بیشتر از هنجار.
2. غذا خوردن تا زمانی که احساس پر بودن ناراحت کنندهای به فرد دست دهد.
3. خوردن مقدار زیادی از غذا زمانی که فرد به طور فیزیکی احساس گرسنگی نمیکند. 4. تنها غذا خوردن به دلیل احساس شرمندگی از میزان غذایی که میخورد.
5. احساس انزجار از خود، افسردگی یا احساس گناه زیاد بعد از پرخوری.
ج) پریشانی مشخص در نتیجه پرخوری وجود دارد.
د) پرخوری حداقل یک بار در هفته به مدت 3 ماه اتفاق میافتد.
و) پرخوری با استفادهی مکرر از رفتارهای جبرانی نامناسب مرتبط نیست و منحصراًً در طی دورههای بی اشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی اتفاق نمیافتد.
· اختلالات خوردن در جای دیگر طبقه بندی نشده:
طبقه اختلالات خوردن در جای دیگر طبقه بندی نشده برای اختلالات خوردنی است که شامل معیارها برای هیچ یک از اختلالات خوردن مشخص شده نیستند.
12. اختلالات دفعی Elimination disorders
اختلالات دفعی در DSM-IV از جمله اختلالاتی هستند كه برای نخستین بار معمولاً در شیرخوارگی، كودكی یا نوجوانی تشخیص داده میشوند.
درDSM-5 این اختلالات منفك شده و تبدیل به یك طبقهی تشخیصی مجزا شدهاند؛ شامل دو اختلال بیاختیاری ادرار و بیاختیاری مدفوع.
13. اختلالات خواب- بیداری Sleep _ wake disorders این اختلالات درDSM-IV تحت عنوان اختلالات خواب مطرح شدهاند.
این طبقهی تشخیصی در راهنمای جدید، 20 اختلال مجزا را دربر میگیرد كه از جملهی آنها میتوان به اختلال بیخوابی، پرخوابی اولیه (early hypersomnia)، حملهی خواب بدون كاتاپلكسی، اختلال كابوس، اختلال رفتار حركت سریع چشم و سندرم پاهای بیقرار اشاره نمود.
14. اختلالات كنش جنسی Sexual dysfunction طبقهی تشخیصی اختلالات جنسی و هویت جنسی (gender identity) در DSM-IV به سه طبقهی تشخیصی مجزا، یعنی اختلالات كنش جنسی، ملال جنسی و نابهنجاریهای جنسی در DSM-5 تقسیم شده است.
طبقهی تشخیصی اختلالات كنش جنسی در 10 دسته قرار میگیرند كه همانند DSM-IV شامل اختلالات میل جنسی (مانند اختلال میل جنسی كمكار در مردان)، اختلالات انگیزش جنسی (مانند اختلال نعوظ)، اختلالات ارگاسمی (مانند انزال زودرس) و اختلالات درد جنسی (مانند مقاربت دردناك) است.
15. ملال جنسی Gender Dysphoria طبقهی تشخیصی ملال جنسی (Gender Dysphoria)، معادل اختلال هویت جنسی در DSM-IV است كه شامل سه اختلال ملال جنسی در كودكان، ملال جنسی در نوجوانان یا بزرگسالان و ملال جنسی نامتمایز است.
16. نابهنجاریهای جنسی Paraphilic Disorders طبقهی تشخیصی نابهنجاریهای جنسی (Paraphilic Disorders)، شامل اختلالاتی است كه در DSM-IV، تحت عنوان اختلالات جنسی و هویت جنسی قرار گرفتهاند.
در این طبقهی تشخیصی 9 اختلال مجزا قرار گرفتهاند كه از جملهی آنها میتوان به اختلال نمایشگری، یادگار خواهی، نظربازی، آزارگری جنسی اشاره كرد (اختلالات این طبقه همگی مشابه نابهنجاریهای جنسی مطرح شده در DSM-IV هستند).
17. اختلالات رفتار ایذایی، كنترل تكانه و سلوك Disruptive, Impulse Control, and Conduct Disorders این طبقهی تشخیصی شامل هفت اختلال است كه در DSM-IV در زیرگروه “اختلالاتی كه برای نخستین بار معمولاً در شیرخوارگی، كودكی یا نوجوانی تشخیص داده میشوند” و “اختلالات كنترل تكانه”كه به گونهای دیگر طبقهبندی نشدهاند، قرار دارند.
اختلال بیاعتنایی مقابلهای، آتش افروزی، دزدی بیمارگون، اختلال انفجاری متناوب و اختلال سلوك مهمترین اختلالات در این طبقهی تشخیصی هستند.
18. اختلالات اعتیادی و مصرف مواد Substance Use and Addictive Disorders این طبقه شامل اختلالاتی میباشد كه در DSM-IV در طبقهی اختلالات وابسته به مواد قرار دارند. تغییر نام این طبقه به منظور وسعت دادن شمول آن انجام گرفته است تا هم اختلالات مصرف مواد و هم رفتارهای اعتیادی غیر مصرف مواد را دربرگیرد. تنها رفتار اعتیادی غیر مصرف مواد كه در این طبقهی تشخیصی قرار گرفته، اختلال قماربازی است كه در DSM-IV در دستهی “اختلالات كنترل تكانه كه به گونهای دیگر طبقه بندی نشدهاند”، قرار دارد.
سایر اختلالات این طبقه در سه دستهی كلی اختلالات مصرف مواد، مسمومیت مواد و ترك مواد جای گرفتهاند. در اختلالات سوء مصرف مواد معیارهای قبلی برای تشخیص سوء مصرف مواد وجود تنها یکی از علایم را ضروری میدانست در حالیکه اختلال مصرف مواد در DSM-5 تعدیل شده و نیازمند 2 یا 3 مورد از علایم برای تشخیص است.
در کارگروه DSM5 طرفداران اصطلاح addiction باور دارند که این کلمه میتواند به خوبي به شرایط مصرف وسواس گونه مواد اشاره كند و نيز میتواند آن را از وابستگی فیزیکی هنجار که ممكن است در نتیجه مصرف داروهای موثر بروی سیستم اعصاب مرکزی، اتفاق بیافتد، تمیز دهد.
کسانی که با اصطلاح dependence موافق بودند احساس کردند که این کلمه اصطلاح خنثیتری است که میتواند به راحتی برای تمام مواد از جمله الکل و نیکوتین اعمال شود و استدلال کردند که کلمه addiction اصطلاح تحقیرآمیزی است که میتواند برای انگ زدن به مردمی که اختلال مصرف مواد دارند، استفاده شود.
در طی آخرین رأی گیری کلمه dependence تنها با یک رأی نسبت به addiction شکست خورد و در نهایت از کلمه Addiction در نامگذاری این طبقه استفاده گردید.
19. اختلالات عصبی- شناختی Neurocognitive Disorders اختلالات این طبقه تشخیصی در DSM-IV در طبقهی دلیریوم، دمانس و سایر اختلالات نسیانی و شناختی قرار گرفتهاند. این طبقهی تشخیصی در راهنمای جدید به سه دستهی گستردهی دلیریوم، اختلال عصبی- شناختی اساسی و اختلال عصبی- شناختی خفیف تقسیم شدهاند كه در مجموع بيست و هفت اختلال مجزا را دربر میگیرند.
20. اختلالات شخصیت Personality disorders
شاید بتوان بیشترین تغییر ایجاد شده در طبقات تشخیصی راهنمای جدید را در حوزهی اختلالات شخصیت مشاهده كرد.
كار گروهDSM-5 بر اساس یك مدل ابعادی طبقهای پیوندی، فرمولبندی جدیدی از ارزیابی و تشخیص آسیبشناسی شخصیت پیشنهاد كرده است كه در آن انواع اختلالات شخصیت با صفات شخصیتی آسیبشناختی ادغام میشوند.
بر این اساس در راهنمای جدید ویژگیهای اصلی اختلال شخصیت، تخریب در عملكرد شخصیت و وجود صفات شخصیتی آسیبشناختی است و برای تشخیص اختلال شخصیت 5 ملاك باید وجود داشته باشد كه عبارتند از:
1. تخریب قابل ملاحظه در عملكرد خود (هویت و خود جهتدهی) و عملكرد بین فردی (همدلی یا صمیمیت)
2.وجود یک یا چند ویژگی شخصيتی بیمارگون
3. آسیب در عملكرد خود و تظاهرات صفات شخصیتی که در طول زمان و در موقعیتهای مختلف ثابت هستند
4. آسیب در کاركردهای شخصیتی و تظاهر صفات شخصیتی را نميتوان ناشي از سطح تحولی هنجار فرد یا محیط اجتماعی/ فرهنگی، در نظر گرفت.
5 . آسیب در کاركردهای شخصیتی و تظاهر صفات شخصیتی ناشی از اثرات مستقیم فیزیولوژیك یك ماده (برای مثال داروی غیرمجاز یا تجویزشده) یا یك وضعیت پزشكی عمومی (برای مثال ضربهی شدید مغزی) نميباشد.
کارگروهDSM-5 ، بر اساس معیارهای مبتنی برآسیب نوعی در كاركرد شخصیت و صفات شخصیتی بيمارگون، اختلالات شخصیتیِDSM-IV را از ده اختلال به شش اختلال كه شامل اختلال شخصیت ضداجتماعی، اجتنابی، مرزی، خودشیفته، وسواسی- اجباری و اسكیزوتایپی هستند كاهش داده است.
در مجموع مهمترین مزیت مدل ابعادی جدید را میتوان درنظر گرفتن اختلالات شخصیت به صورت یك پیوستار و نه صرفاً نگاهی دووجهی (وجود یا عدم وجود اختلالات شخصیت آنگونه كه در DSM-IV وجود دارد) به آنها و ارزیابی شدت كژكاركردیهای شخصیت دانست.
21. سایر اختلالات Other disorder
در نهایت آخرین طبقهی تشخیصی DSM5، تحت عنوان سایر اختلالات، شامل تشخیصهای جدیدی است كه در DSM-IV قرار ندارند و در این طبقه دو اختلال آسیب به خود و آسیب به خود از نوع غیرخودكشی قرار گرفته است. انتقادات وارده به کار کمیته شکلگیری DSM-5 فرایند کار کمیته شکل گیری DSM-5 و همچنین اولین پیش
نویس منتشر شده این کمیته انتقاداتی را برانگیخته که به طور خلاصه در ذیل به آنها میپردازیم :
- در کمیته شکلگیری DSM-5 برای اولین بار از اعضا خواسته شد توافق نامهای را امضا کنند که بر حسب آن کل فرایند کارگروهها وکمیته به صورت مخفیانه باشد. این امر انتقادات بسیاری از جانب صاحبنظران از جمله رابرت اسپیتزر سرپرست کمیته شکلگیری ویرایش سوم DSM و آلن فرانسیس سرپرست کمیته شکلگیری ویرایش چهارم DSM برانگیخته است. این منتقدان معتقدند برای حفظ روایی و اعتبار طبقات تشخیصی جدید، شفافیت فرایندهای کار کمیته و گروهها و همچنین امکان نظردهی سایر صاحبنظران درباره این فرایند ضروری است.
- همانطور که قبلاً هم ذکر شد افزایش قابل توجه تعداد اعضای کمیته که پیوندها و روابطي را با سازمانهاي صنعتی دارند، موجب نگرانی منتقدین گردیده است. منتقدین میگویند این امر ممکن است سبب شکلگیری سوگیریهای قابل توجه و پزشکیسازی بیش از پیش شرایط طبیعی زندگی گردد.
- یکی دیگر از انتقادات جدی به DSM-5 ، تداوم سوگیریهای فرهنگی است. از نظر منتقدین این حیطه، با وجود شواهد روزافزون وجود سوگیریهای فرهنگی در سیستم تشخیصی DSM، هیچ تغییر قابل توجهی در این زمینه صورت نگرفته است.
- اما یکی از جدیترین انتقادات به پیشنویس اولیه ارایه شده DSM-5، درباره سیستم جدید تشخیص اختلالات شخصیت است. از نظر منتقدان این سیستم التقاطی که ملغمهای از دو سیستم تشخیصی مقولهای و ابعادی است، نه تنها دارای چهارچوب منطقی قابل قبولی نیست، بلکه در عمل نیز مشکلات فراوانی را به وجود خواهد آورد. این سیستم از لحاظ بالینی به اندازه کافی مورد بررسی و آزمایش قرار نگرفته و از طرف دیگر با سیستم رایج و جاافتاده میان روانپزشکان و روانشناسان تفاوت عمدهای دارد و بنابراین جاانداختن آن به انرژی فراوان و تلاشهای گسترده نیازمند است که با توجه به فقدان چارچوب نظری منسجم و منطقی برای این سیستم التقاطی معلوم نیست آیا این اصلاح، ارزش این همه تلاش را دارد یا خیر (گروهل، 2010).
تهيه كنندگان:
-دكتر فرهاد طارميان، روانشناس باليني، استاديار دانشگاه علوم پزشكي زنجان
-زهرا باقری، دانشجوي كارشناسي ارشد روانشناسي باليني، دانشگاه علوم پزشكي زنجان
-رقیه احمدیزاده، دانشجوي کارشناسي ارشدروانشناسي باليني، دانشگاه علوم پزشكي زنجان